نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسنده
Assistant Professor, Department of Linguistics and Foreign Languages, Payam Noor University, Tehran, Iran
چکیده
در نظام گفتمانی همکنشیهای اجتماعی که ناظر به روابط افراد در جامعه است به مثابه متن تلقی گشته و برداشت متن هم به عنوان کل معنادار به دلیل قرارگرفتن در گفتمان مختلف، متفاوت می گردد. بی ثباتی و تفاوت معنایی دال ها در گفتمانها همبسته به ایدئولوژی و قدرت موجود در آن است. براین اساس تحلیل گفتمان در هر نظام زبانی با بهرهمندی از عناصرزبانی و زمینههای اجتماعی، شبکه روابط پنهان را در بافتار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آشکار می سازند. دراین رهیافت واحد واژگانی عدالت اجتماعی به عنوان لفظ مشترک و دال شناور همبسته به گفتمان های متعدد با برخورداری از دال مرکزی و ایدئولوژیک افزون بر برداشتهای متفاوت، در گستره قلمرو، حدود و خاستگاه و شاخص های آن ناهمسان می باشند. پژوهش حاضر با بهره مندی از اسناد کتابخانه ای و شیوه توصیفی و مبانی تحلیل گفتمان درپی صورتبندی برداشتها متفاوت از مفهوم بازگفته و تبیین آن درگفتمان نهج البلاغه و لیبرالیسم است. تفاوت برداشتها ازمفهوم عدالت اجتماعی در دو نظام گفتمانی به دلیل دال مرکزی و خصلت ایدئولوژیکی از یافتههای این پژوهش است.
کلیدواژهها
موضوعات