نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسندگان
1 دکتری زبان و ادبیات عربی، دانشگاه سمنان
2 دانشیار زبان و ادبیات عربی ، دانشگاه سمنان
3 دانشیار زبان و ادبیات عربی، دانشگاه سمنان
چکیده
كنشهای گفتار به عنوان یكی از مهمترین زیر شاخه-های نظریه كاربردشناسی زبان به شمار میرود؛ این نظریه بر این باور است كه گفتمان، وابسته به قواعد و اصولی است كه از جانب گوینده صادر شده و به بافت و شرایط بیرونی حاكم بر آن مرتبط میشود. جان سرل بعد از ثبت وضبط این نظریه و توسعه آن، نمونهای ارائه كرد كه در مقایسه با پیشینيان به ویژه آستین از چهارچوب محكمتری برخوردار است، سرل در این زمینه و برای تقویت بعد ارتباطی این نظریه از منظورشناسی هوسرل در نظریه پدیدارشناختی بهره برد و توانست بعد از بازنگری به تقسیمبندی آستین، نمونه-ی جدیدی در این زمینه ارائه دهد، وی كنشهای گفتار را به اظهار، ترغیبی، تعهدی، اعلانی وعاطفی تقسیم می كند. پژوهش حاضر بر اساس روش كاربردشناسی زبان و با تكیه بر توصیف و تحلیل، تلاش نموده مقاصد امام علی(ع) در كاربست كنشهای اظهاری در نامههای نهج-البلاغه(28/ 45/ 53) بررسی كند. در آخر به این نتیجه رسیده است كه كاربست زبان از جانب امام علی(ع) در نهج البلاغه صرفا جهت تولید پارهگفتارها نبوده، بلكه نقش كاربردی آنها از طریق بیان مقاصد خود با ترغیب مخاطب مطمح نظر است كه با اتخاذ راهبردهای مختلف و مناسب میسّر شده است؛ بدین ترتیب كاربست كنشگفتار اظهاری در نهجالبلاغه به نوعی كاربردی و وابسته به قصد امام است؛ زیرا اخبار و وقایع آورده شده توسط امام(ع) ارتباط مستقیم با قصد ایشان دارد. قصدی كه باعث پویایی متن نهج البلاغه شده است، از این رو خواننده در كنشهای اظهاری با دو قصد مستقیم وغیر مستقیم روبروست.
کلیدواژهها
موضوعات